نبودنت ناراحت میکنه.

بودنت منو غمگین میکنه

تو چشمای تو چیزی هست که دلم رو به لرزه نیاره

اما

اما

امان از لبخندت به دیگری که مرا نابود میکنه.

کاش نبودی

کاش آقایی را حس نکرده بودم

کاش مهربانی

لطافت 

و

بودنت برای من .

حال و هوای من تا برنمی گردی 

 

 

دلتنگی روی من دوباره

حال دلم با تو خوشه

هرجا که میرم مقصدی

خدایتان


امشب حدیث بخاطر مازیار خیلی گریه کرد.

شکوه رو فرستادم بیرون

یه لیوان آب دستش دادم

تا کمی آروم بشه.

خدایا 

این یه تیکه گوشتت به اسم دل چیه 

که اینقدر ناله رو تو خودش جا میده

اون حدیثم امتحان داره

خودمم امتحان دارم ولی  هیچ.

خدای من.

کمکم کن.

دوستت دارم.

 


حوصله ام هست

اما

شرجی نیست

که قصه وار برایت بخوانم

فردا دوباره باید برگردم به سیاه چال.

البته اینجا رو هم دوست ندارم.

دوست داشتم خانواده ام اونجا باشن.

و من بی دغدغه  نبودنشان کارم و انجام میدادم.

هنوز هیچ خبر جدی نیست 

تنها یی امان همه را بریده

نفس در سینه حبس شده.

گلو بریده از فریاد

و

زمین خسته از نبودن.

راستی یه فضول پیدا شده

نمیدونم کیه

ولی هر کی هست

دوامی نداره

اینجا فقط سهمه منه.

پس مزاحم نشو.


شهید فخر الدین رحیمی نماینده بود . اما بعدا شهید میشه. ماهم چند روز مهمون ایشون شدیم ان شالله که هم مامهمان خوبی باشیم هم ایشون میزبان خوبی . البته قطعا شهدا میزبان های خوبی هستند. تو مسیر متوسل بودم صدام بلند نبود اما از دل وجودم صدا زدم خدایا هم قدرت داری هم رحمت ما چشم بستیم به قدرت و رحمت تو . یا ارحم الراحمین. ای مهربان ترین مهربانان
امروز خدا رو شکر کردم خیلی دلم میخواست سجده شکر به جا بیارم . پلاکت مادر بالا اومد امروز قرار بود برای استند اقدام کنن اما نشد دکترش گفت خطر خونریزی داره و نمیشه لازمه دارو بگیره. دوباره برگشتیم ای سی یو. رفتم تحت نظر خواهران گفتم شاید اونجا بشه دکترش رو ببینم و باهاش حرف بزنم شاید مادر رو بیاره بخش اما خب نبود. قرار بود برگردم دولابچی اما نشد ترافیک سنگین شد و نشد برگردم. موندم فردا به امید خدا برای تمدید اقدام کنم و بعد برم.

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

eratureS یاران صنعت پرداز اشعار ناب حریم تنهایی Shakoury English tutor آموزش نمایندگی مجاز اسنوا و دوو